يك اتفاق بد

سلام گل ناز مامان.يك اتفاق بد واسه بابايي بي دقتت افتاد.ميدونم همه استرسم رو تو هم داشتي عروسكم.روز 4 فروردين بود بابايي رفته بود خونه تا وسايلتو  مرتب كنه و تختتو بچينه. يك مقوا روي زمين ميبينه و با كارد اشپزخونه خواسته كه اونو برش بزنه ولي چشمت روز بد نبينه كاردو به پاي راست خودش ميزنه.كلي خون از پاي بابا جوني ميره ولي به خاطر اينكه به من و تو استرس وارد نشه تا شب خودش حادثه رو مديريت ميكنه.با يكي از دوستاش ميرن بيمارستان وبخيه ميزنن.دكتر 5 روز استراحت ميده به بابايي.يعني اين 5 روزو بايد كنار ماماني استراحت كنه.دعا كن زود بابايي خوب بشه گل نازم.


تاریخ : 07 فروردین 1392 - 02:03 | توسط : sama joon | بازدید : 2073 | موضوع : وبلاگ | 4 نظر

نظر شما

نام
ایمیل
وب سایت / وبلاگ
پیغام